درمورد یه آدم تقریبا مهم تو زندگیم با والری صحبت کردم. آخرش به این جمله رسید که:
تو سگ کی باشی که من برات نامه بنویسم؟
.
هر بار که مینویسم یه تیکه از روحمو جا میذارم. توی نوشتهها.
.
به پیتر فکر میکنم، به زندگیای که توی جادوگران داشت و حالا میفهمم وقتی طرف میگفت شخصیت رولپلیش جزوی از خودش شده از چی صحبت میکرد. وقتی وارد اکانتم شدم و با لرد صحبت کردم حس کردم یه تیکه ازم برگشت.
.
راهی نداره، باید دوباره بلند شی.
.
پنی پنی پنی.
- عشق کتاب ✩·̩̩̥͙
- جمعه ۳ تیر ۰۱