.

دوست دارم زندگیم به جریان اصلی خودش برگرده ولی نمیتونم. زمین خوردم. نمیتونم بلند شم.

  • نظرات [ ۸ ]
    • ~* 𝟎𝟑𝟕
    • شنبه ۱۰ ارديبهشت ۰۱

    .

    نگاه کردن به طلوع خورشید این حس رو می‌ده که انگار تو تنها آدم زنده و بیدار جهانی.

  • نظرات [ ۱ ]
    • ~* 𝟎𝟑𝟕
    • شنبه ۱۰ ارديبهشت ۰۱

    بهشت زمان و مکان نیست، بهشت کمال یافتن است.

    اگر بخواهم راستش را بگویم، خسته‌ام، دوست دارم در آغوشم بگیری، دستت را لا به لای موهایم بگذاری و کاری کنی که فکر کنم امن هستی، گرمای تنت را حس کنم و چشمانم را جوری ببندم که انگار هیچوقت مرگ نمی‌خواستم، انگار که هیچوقت سیاهی اطرافم را فرا نگرفته بود، جوری که گرمای تنت مرهمی بشود بر زخم‌های روحم.

    دستانم رو بگیری و فرار کنیم جوری که هیچکس نبودیم. هیچوقت وجود نداشتیم، برویم در کلبه‌ای چیزی زندگی کنیم، سیگار بکشیم و باغبانی کنیم و من فراموش کنم که چقدر دلتنتگ وجودت هستم،

    گاهی آدم دلتنگ انسانی می‌شود که هیچوقت نداشته. گاهی دلتنگت می‌شوم.

     

    +عنوان از کتاب جاناتان مرغ دریایی.

  • نظرات [ ۹ ]
    • ~* 𝟎𝟑𝟕
    • دوشنبه ۵ ارديبهشت ۰۱
    «سینه‌ام را نوازش کرد. مرا تنگ در آغوش گرفت و بوسید، و بعد رهایم کرد. اجازه داد تا سقوط کنم. چرا؟ چرا مرا نخواست؟»